آیه 75 سوره انفال
<<74 | آیه 75 سوره انفال | 75>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنان که بعد از شما ایمان آوردند و (یا بعد از صلح حدیبیه) هجرت گزیدند و به اتفاق شما جهاد کردند آنها نیز از شما مؤمنان هستند، و ارث مراتب خویشاوندان در کتاب خدا بعضی بر بعض دیگر مقدم شده [یعنی قانون ارث بردن برادران دینی از یکدیگر، نسخ شده است. (م)]، که خدا به هر چیز داناست.
و آنان که بعد [از مؤمنان و نخستین مهاجران] ایمان آوردند و هجرت کردند و همراه شما با دشمنان جنگیدند، از شمایند؛ و خویشاوندان [بنابر آنچه نسبت به برنامه ارث] در کتاب خدا مقرّر شده از دیگران سزاوارترند؛ یقیناً خدا به همه چیز داناست.
و كسانى كه بعداً ايمان آورده و هجرت نموده و همراه شما جهاد كردهاند، اينان از زمره شمايند، و خويشاوندان نسبت به يكديگر [از ديگران] در كتاب خدا سزاوارترند. آرى، خدا به هر چيزى داناست.
و كسانى كه بعداً ايمان آوردهاند و مهاجرت كردهاند و همراه شما جهاد كردهاند، از شما هستند. به حكم كتاب خدا، خويشاوندان به يكديگر سزاوارترند. و خدا بر هر چيزى داناست.
و کسانی که بعداً ایمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در احکامی که خدا مقرّر داشته، (از دیگران) سزاوارترند؛ خداوند به همه چیز داناست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اولو الارحام: اولو: صاحبان. جمعى است كه از لفظ خود مفرد ندارد. ارحام، جمع رحم است. أُولُوا الْأَرْحامِ: صاحبان قرابت نسبى.
نزول
«شیخ طوسی» می گوید: عبدالله بن زبیر گوید: این آیه درباره عصبات نازل شده بدین شرح مردى با مردى دیگر معاهده مى بست و مى گفت: با یکدیگر عهد مى بندیم که از یکدیگر ارث ببریم بدین توضیح که اگر تو بمیرى از پس تو وارث اموال تو بشوم و اگر من بمیرم از پس من وارث اموال من تو باشى، سپس آیه «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ» نازل گردید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «75»
و كسانى كه بعداً ايمان آورده و همراه شما هجرت و جهاد كردند، آنان از شمايند. و در قانون الهى، خويشاوندان نسبت به يكديگر اولويّت دارند. همانا خداوند به هر چيزى بسيار داناست.
نکته ها
يكى از مصاديق آيه، ارث است كه پيش از اسلام، گاهى ارث بر اساس پسرخواندگى و عهد و پيمان بود، ولى اسلام آن را بر محور خويشاوندى و ديندارى قرار داد.
در مسألهى امامت و خلافت، ائمّه و علما بارها به اين آيه استناد كردهاند، و علاوه بر استدلال به علم، سابقهى جهاد و تقوا، به خويشاوندى امام على عليه السلام با پيامبر صلى الله عليه و آله، براى اثبات امامت بلافصل آن جناب استدلال كردهاند. «1»
پیام ها
1- مؤمنان سابق و قديمى بايد كسانى را كه در آينده ايمان مىآورند و هجرت مىكنند، همانند خود مؤمن حقيقى بدانند. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ ... فَأُولئِكَ مِنْكُمْ» آرى، آغوش جامعه اسلامى، به روى همه باز است ومسلمانى در مدار بسته و انحصارى نيست، گرچه سابقه مىتواند امتيازات معنوى بيشترى را به دنبال داشته باشد.
2- مؤمنان خويشاوند، علاوه بر ولايت خويشاوندى بر يكديگر، ولايتى نيز در سايهى ايمان، هجرت و جهاد نسبت به هم دارند. وَ الَّذِينَ آمَنُوا ... وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ
«1». تفاسير نمونه، اطيبالبيان.
جلد 3 - صفحه 368
3- در قانون الهى، ميان خويشاوندان نيز سلسله مراتب وجود دارد. «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ»
4- هجرت، شرط ملحق شدن به مؤمنان حقيقى است. (هجرت، كليد تمركز و تشكّل نيروهاى خودى است) هاجَرُوا ... فَأُولئِكَ مِنْكُمْ
«والحَمدُ لِلّه رَبّ العالَمين»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (75)
بعد از آن ملحق فرمايد به اين جماعت در اجر كسانى كه متصف شدند به صفت ايشان بقوله:
وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ: و آن كسانى كه ايمان آوردند پس از صلح حديبيه، وَ هاجَرُوا: و هجرت نمودند مانند ابو بصير و ابو جندل و امثال ايشان، وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ: و جهاد كردند با شما، يعنى مدد و كمك شما شدند در مقاتله با كفار، فَأُولئِكَ مِنْكُمْ: پس آن گروه از جمله شما مهاجر و انصارند، يعنى لا حقان و سابقان يكى هستند در هجرت و جهاد، وَ أُولُوا الْأَرْحامِ:
و صاحبان رحم و خويشان، بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ: بعضى از ايشان سزاوارترند به برخى ديگر در ميراث گرفتن از كسانى كه ميان ايشان مواخات شده باشد از
«1» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 562.
جلد 4 صفحه 386
مهاجر و انصار، فِي كِتابِ اللَّهِ: در كتاب خدا مراد قرآن يا لوح محفوظ، يا در حكم الهى. اين آيه شريفه ناسخ حكم جماعتى است كه به سبب مهاجرت و مظاهرت و نصرت، ميراث گرفتند و آيه شريفه دال است بر آنكه هر كه در نسب نزديكتر به ميت است، اولى به ارث مىباشد، خواه آنكه صاحب سهم باشد يا نه، و خواه كه عصبه باشد يا نه، و كسانى كه قائلند به توريث ذوى الارحام، اصحاب فرائض و عصبه را از آيه استثنا مىكنند و اين خلاف ظاهر است.
تتمه: در كتاب كافى شريف از حضرت صادق عليه السّلام: لا تعود الامامة فى اخوين بعد الحسن و الحسين ابدا، انّما جرت من علىّ بن الحسين كما قال اللّه: «و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب اللّه» فلا تكون بعد علىّ بن الحسين الّا فى الاعقاب و اعقاب الاعقاب «1» فرمود: عود نكند امامت در دو برادر بعد از حضرت حسن و حسين عليهما السلام هرگز، اينست و جز اين نيست جارى مىگردد از حضرت على بن الحسين عليه السّلام چنانچه خدا فرمايد و خويشان بعضى ايشان اولى هستند بر بعض ديگر در كتاب خدا، پس نمىباشد امامت بعد از حضرت على بن الحسين مگر در اعقاب و اعقاب اعقاب.
إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: بدرستى كه خداى تعالى به همه چيز و به تمام مصالح داناست از مواريث، يا دانا است به حكمت اعتبار نسبت هجرت و نصرت و مظاهرت اولا و اعتبار رحم و قرابت ثانيا، يا به تمام جزئيات و كليات امور از ذره تا درّه دانا مىباشد و هيچ چيز از علم سبحانى مخفى و مستور نخواهد بود. اين سوره مباركه بيشتر در غزوه «بدر» نازل شده، در هفدهم ماه مبارك رمضان ماه هيجدهم از هجرت.
ختم شد اين سوره مباركه روز شنبه 11 ربيع الثانى 1354 هجرى قمرى در جوار روضه منوره حضرت عبد العظيم عليه السّلام مع تشويش الحال و اضطراب البال لورود الاهوال واقعه تأسف انگيز ارض اقدس كه خود حضرت در قصيده
«1» اصول كافى، كتاب الحجة، جلد اوّل، صفحه 285، حديث شماره 1.
جلد 4 صفحه 387
دعبل اشاره فرمايد:
و قبر بطوس يا لها من مصيبة
توقّد فى الاحشاء بالحرقات
الى الحشر حتّى يبعث اللّه قائمنا
يفرّج عنّا الهمّ و الكربات «1»
«1» اين دو بيت را بنابر نقل مورّخين- امام ابو الحسن علىّ بن موسى الرّضا به قصيده تائيه دعبل خزاعى افزودند كه اشاره به جايگاه مرقد مطهّر خودشان و مصائب وارد برآنست. قصيده مذكور توسّط عالم خدمتگزار و پرتوان شيعى، علّامه مجلسى- قدّس اللّه سرّه- به زبان فارسى شرح شده و به زيور طبع آراسته گرديده است.
بجاست يادآورى شود كه مراد مصنّف- رضوان اللّه عليه- از حوادث سال 1354 هجرى، همان كشتار خونين مردم بوده است كه در كنار تربت پاك رضوى بدست دژخيم آن روز، رضا شاه پهلوى صورت پذيرفت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (74) وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (75)
ترجمه
و آنانكه ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد نمودند در راه خدا و آنانكه جاى دادند و يارى كردند آنگروه ايشانند گروندگان براستى مر ايشان را است آمرزش و روزى نيكو
و آنانكه ايمان آوردند در زمان بعد و هجرت كردند و جهاد نمودند با شما پس آنگروه از شمايند و صاحبان قرابتها بعضى از ايشان سزاوارترند ببعضى در كتاب خدا همانا خداوند بهر چيزى دانا است.
تفسير
گفتهاند آيه اول مدح مهاجر و انصار است بتحقّق و بروز ايمان از آنها بهجرت و جهاد و پذيرائى و يارى و نيز وعده مغفرت و نعيم جنت است براى ايشان و بنظر حقير بيان انحصار عنوان ايمان و هجرت و جهاد در راه خدا و جاى دادن و نصرت نمودن پيغمبر (ص) است باهل ايمان حقيقى نه صورى مانند كسانيكه بطمع جاه و مال اين اعمال را نموده بودند لذا در موقع اخذ غنيمت حاضر و در وقت جانبازى فرارى بودند و وعده مغفرت و رزق كريم هم مخصوص بآنها است و بنابر معنى اول براى اخراج متخلّفين از هجرت و جهاد و نگهدارى و نصرت ذكر شده و بنابر نظريّه حقير براى اخراج منافقين هر يك از دو فرقه مهاجر و انصار است و موضوع قضيّه عناوين كليّه است نه افراد خارجيّه تأمّل لازم است و آيه دوم براى تشريك كسانى است كه بعد از هجرت ايمان آوردند و جهاد نمودند با سابقين در حكم اعمّ از موالات و مواخات و موارثت و معاونت و مواصلت و ساير احكام اسلام و ذيلا تصريح شده بآنكه صاحبان قرابت و رحميّت اولى بميراث و احكام اقارب خودشان هستند از ساير مسلمانان در كتاب الهى و حكم او و خداوند دانا است بتمام مصالح و مفاسد امور بندگان و احكامش بر وفق علم و حكمت است و گفتهاند اين ذيل ناسخ آيات دالّه بر توارث بمعاقده و مواخات و هجرت است كه سابقا اشاره شد و چون از امام صادق (ع) نقل شده كه انفال و برائت يكسوره است ثواب قرائت هر دو در ذيل آنسوره ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ الَّذِينَ آوَوا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ المُؤمِنُونَ حَقًّا لَهُم مَغفِرَةٌ وَ رِزقٌ كَرِيمٌ (74) وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِن بَعدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُم فَأُولئِكَ مِنكُم وَ أُولُوا الأَرحامِ بَعضُهُم أَولي بِبَعضٍ فِي كِتابِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ (75)
و كساني که ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد في سبيل اللّه نمودند و كساني که آنها را مأوي و منزل دادند و آنها را نصرت نمودند اينها مؤمن حقيقي هستند از براي آنها مغفرت الهي و روزي با احترام و عزت است و كساني که بعدا هجرت نمودند و با شما مهاجر و انصار شركت در جهاد كردند آنها هم از شما هستند مشمول مغفرت و رزق كريم هستند و خويشاوندان بعضي اولي و سزاوارتر
جلد 8 - صفحه 166
از بعضي ديگرند در كتاب خدا، محققا خداوند بهر چيزي دانا است.
اينکه آيه شريفه راجع باينست که توهّم نكنند مؤمنين که اينکه هايي که بعد از قضيه بدر كبري ايمان آوردند و هجرت كردند مشمول آيه قبل هستند که فرمود وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَم يُهاجِرُوا ما لَكُم مِن وَلايَتِهِم مِن شَيءٍ حَتّي يُهاجِرُوا زيرا قبلا هجرت نكردند لكن مفهوم حتي يهاجروا دلالت دارد بر اينكه اگر هجرت كردند داراي اينکه ولايت هستند و خصوصيت قبل و بعد در اينکه جهت مدخليت ندارد و لو در جهت فضيلت امتياز دارند چنانچه ميفرمايد لا يَستَوِي مِنكُم مَن أَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلًّا وَعَدَ اللّهُ الحُسني حديد آيه 10، و لكن اينکه امتياز قبل فتح مكه نسبت ببعد الفتح است لذا خداوند اولا بيان فضيلت قبل از بدر كبري را ميفرمايد سپس دسته دوم را ملحق باول ميكند لذا ميفرمايد:
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ الَّذِينَ آوَوا وَ نَصَرُوا که مهاجرين و انصار هستند و تفسيرش گذشت و آنها كساني هستند که قبلا هجرت كرده بودند که هنوز دستور جهاد نيامده بود و چون قضيه بدر كبري پيش آمد در ركاب آن حضرت جهاد نمودند أُولئِكَ هُمُ المُؤمِنُونَ حَقًّا البته منافقين که ظاهر مسلمان و باطن كافر بودند از اينکه جمله خارج هستند و در حق آنها بايد گفت اولئك ليسوا بالمؤمنين حقا.
لَهُم مَغفِرَةٌ از گناهان قبل از تشرف باسلام و خطاهاي بعد از تشرف که ببركت جهاد از آنها بخشيده شده وَ رِزقٌ كَرِيمٌ که نعم بهشتي باشد که بدون زحمت و آلودگي ببليات با كمال عزت و احترام خداوند بر آنها ارزاني داشته در آخرت وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِن بَعدُ بعد از جنگ بدر و فتح مسلمين ايمان آوردند وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُم در جنگ خندق و احزاب و ساير سريّههاي حضرت
جلد 8 - صفحه 167
رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فَأُولئِكَ مِنكُم همان نحوي که خداوند با شما معامله فرموده از مغفرت و رزق كريم و مشمول بَعضُهُم أَولي بِبَعضٍ هستند.
وَ أُولُوا الأَرحامِ بَعضُهُم أَولي بِبَعضٍ فِي كِتابِ اللّهِ اينکه جمله را مفسرين گفتند راجع بميراث است و طبقات ارث و بر طبق آن هم اخبار قائم است لكن ظاهر آيه مطلق است و ارث يكي از مصاديق است و اخبار را هم مكرر گفتيم که در باب تفسير وارد شده بيان مصداق است.
و اينکه جمله راجع بآيه قبل است که فرمود در حق مهاجرين و انصار بَعضُهُم أَولي بِبَعضٍ ميخواهد بفرمايد اگر اولوا الارحام نباشند و اما اگر اولوا الارحام هستند بشرائط مقرره که اولين آنها ايمان است آنها اولي هستند در صله رحم و احسان بآنها و ياري آنها و تجهيزات آنها و ارث و غير اينها از امور.
إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ علم اشرف صفات ربوبي است و در تفسيرش بين حكماء و متكلمين از حيث كيفيت و كميت اختلافات زيادي است حتي اينكه گفتند بيست و دو قول درباره علم گفته شده:
بعضي گفتند انكشاف الاشياء عند اللّه، بعضي صور مرتسمه در ذهن، اشاعره صفة عارضه بر نفس، بعضي قديم، بعضي حادث ميدانند، سبزواري ميگويد:
(و قيل لا علم له بذاته
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 75)- در این آیه، به چهارمین گروه مسلمانان یعنی «مهاجران بعدی» اشاره کرده، میگوید: «آنها که بعد از این ایمان بیاورند و هجرت کنند و با شما در جهاد شرکت جویند آنها نیز از شمایند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولئِکَ مِنْکُمْ).
یعنی جامعه اسلامی یک جامعه مدار بسته و انحصاری نیست، بلکه درهایش به سوی همه مؤمنان و مهاجران و مجاهدان آینده نیز گشوده است.
و در پایان آیه اشاره به ولایت و اولویت خویشاوندان نسبت به یکدیگر کرده، میگوید: «خویشاوندان (نیز) نسبت به یکدیگر و در احکامی که خداوند بر بندگانش مقرر داشته اولویت دارند» (وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ).
در حقیقت در آیات گذشته سخن از ولایت و اولویت عمومی مسلمانان نسبت به یکدیگر بود و در این آیه تأکید میکند که این ولایت و اولویت در مورد خویشاوندان به صورت قویتر و جامعتری است، زیرا خویشاوندان مسلمان علاوه بر ولایت ایمان و هجرت، ولایت خویشاوندی نیز دارند.
و در آخرین جمله این آیه که آخرین جمله سوره انفال است، میفرماید:
«خداوند به هر چیزی داناست» (إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ).
و تمامی احکامی را که در زمینه «انفال» و «غنائم جنگی» و «نظام جهاد» و «صلح» و «احکام اسیران جنگی» و مسائل مربوط به «هجرت» و مانند آن در این سوره نازل کرده است همه را روی حساب و برنامه دقیقی بیان نموده که با روح جامعه انسانی و عواطف بشری و مصالح همه جانبه آنها کاملا منطبق است «پایان سوره انفال»
ج2، ص175
سوره توبه [9]
اشاره
این سوره در «مدینه» نازل شده و 129 آیه است.
توجه به این نکات قبل از تفسیر سوره لازم است:]
1- نامهای این سوره:
مفسران برای این سوره نامهای زیادی که بالغ بر ده نام میشود ذکر کردهاند، که از همه معروفتر «برائت» و «توبه» و «فاضحه» است.
2- تاریخچه نزول سوره:
این سوره آخرین سوره یا از آخرین سورههایی است که بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در مدینه نازل گردید، آغاز نزول آن را در سال نهم هجرت میدانند، و قسمتی از آن پیش از جنگ تبوک، و قسمتی به هنگام آمادگی برای جنگ، و بخش دیگری از آن پس از مراجعت از جنگ نازل شده است.
آیات آغاز این سوره که پیرامون وضع باقیمانده مشرکان بود در مراسم حج به وسیله امیر مؤمنان علی علیه السّلام به مردم ابلاغ شد.
3- محتوای سوره:
قسمت مهمی از این سوره پیرامون باقیمانده مشرکان و بت پرستان و قطع رابطه با آنها، و الغاء پیمانهایی است که با مسلمانان داشتند.
قسمت مهم دیگری از این سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن میگوید، و به مسلمانان شدیدا هشدار میدهد و نشانههای منافقان را بر میشمرد.
بخش دیگری از این سوره پیرامون اهمیت جهاد در راه خدا و اتحاد صفوف است.
ج2، ص176
بخش مهم دیگری از این سوره به عنوان تکمیل بحثهای گذشته از انحراف اهل کتاب (یهود و نصاری) از حقیقت توحید، و انحراف دانشمندانشان از وظیفه رهبری و روشنگری سخن میگوید.
و از آنجا که جامعه اسلامی در آن روز نیازهای مختلفی پیدا کرده بود، که میبایست برطرف گردد، به همین مناسبت بحثی از زکات، و پرهیز از تراکم و کنز ثروت، و لزوم تحصیل علم، و وجوب تعلیم افراد نادان را یادآور میشود.
علاوه بر مباحث فوق، مباحث دیگری مانند داستان هجرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، مسأله ماههای حرام که جنگ در آن ممنوع است، موضوع گرفتن جزیه از اقلیتهای دینی و امثال آن به تناسب مطرح گردیده است.
اهمیت نکات مختلفی که در این سوره به آن اشاره شده به قدری زیاد است که از پیامبر نقل شده که فرمود: سوره برائت و توحید با هفتاد هزار صف از صفوف ملائکه بر من نازل گردید و هر کدام اهمیت این دو سوره را توصیه میکردند!
4- چرا این سوره «بسم الله» ندارد؟
پاسخ این سؤال را چگونگی شروع این سوره به ما میدهد، زیرا این سوره در واقع با اعلان جنگ به دشمنان پیمان شکن، و اظهار برائت و بیزاری و پیش گرفتن یک روش محکم و سخت در مقابل آنان آغاز شده است، و روشنگر خشم خداوند نسبت به این گروه است و با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» که نشانه صلح و دوستی و محبت و بیان کننده صفت رحمانیت و رحیمیت خداست، تناسب ندارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرى صاحب جامع البیان نیز آن را از ابن الزبیر روایت نموده و نیز ابن سعد از طریق هشام بن عروة از پدرش عروة چنین نقل کند هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله مابین اصحاب خود عقد برادرى و اخوت بست میان زبیر بن العوام و کعب بن مالک عقد برادرى ایجاد نمود تا این که کعب در جنگ احد جراحت شدیدى یافت زبیر در صدد شده بود که اگر کعب بمیرد دارائى و اموال او را از راه ارث بردن تصاحب کند سپس این آیه نازل شد و مواریث از راه برادرى دینى نسخ گردید و بر اصول قرابت و خویشاوندى و ارحام بنا گردید. (چنان که در آیه 6 از سوره احزاب نیز نظیر این آیه موجود است.)
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص399.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.